کد مطلب:106519 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

خطبه 134-راهنمائی عمر در جنگ











[صفحه 296]

از سخنان آن حضرت علیه السلام است در هنگامی كه عمر بن خطاب درباره رفتن خود به جنگ با رومیان با آن حضرت مشورت كرد، امام (ع) چنین فرمود: حوزه: مرز جمعت محرب: با كسر میم، مرد جنگدیده حفز كذا: این گونه را، حفزه: او را با دیگری همراه كرد. اظهر الله علی فلان: خداوند او را بر فلان پیروز كرد. ردء: یاور كنفه: او را نگهداری كرد و پناه داد. مثابه: محل بازگشت. خداوند بر عهده خود گرفته كه حدود و مناطق مسلمانان را قوت و عزت بخشد، و ضعف آنها را بر طرف سازد، خداوندی كه در آن هنگام كه مسمانان اندك بودند، و توان به دست آوردن پیروزی را نداشتند آنان را یاری كرد، و در زمانی كه به سبب كمی عده، بر دفع دشمنان توانا نبودند، از آنان دفاع فرمود همو زنده ای است كه نمی میرد. اینك اگر تو خود به سوی دشمن روی، و در برخورد با آنها دچار شكست شوی، برای مسلمانان نقاط دوردست پناهی نمی ماند، و پس از تو مرجعی برا آنها باقی نیست، بنابراین مرد جنگدیده و دلیری را به سوی آنها گسیل دار، و با او مردانی آزموده و سختی كشیده و خیراندیش را روانه كن، اگر خداوند پیروزی داد همان شده است كه می خواهی، و اگر پیشامد، چیز دیگری بود، تو همچنان

پناه مسلمانان و مرجع آنها می باشی. این مشورت در هنگامی انجام گرفت كه پادشاه روم با انبوهی از لشكریان و مردم آن دیار به سوی مسلمانان شتافته، و خالد بن ولید در خانه اش انزوا اختیار كرده، و كار بر ابی عبیده بن جراح و شرحبیل بن حسنه و دیگر فرماندهان سپاه اسلام دشوار شده بود. فرموده است: و قد توكل الله... تا لا یموت. این جملات سرآغاز سخنان امام (ع) و مقدمه ای بر اظهار نظر اوست در این گفتار دلایل لزوم توكل بر خدا و اطمینان و اعتماد بر او را در این مهم تذكر می دهد. فشرده سخنان آن حضرت این است كه خداوند برپایی این دین و عزت و قدرت مردم سرزمینهای آن را تضمین كرده است، واژه عوره كنایه از هتك حرمت زنان است، و ممكن است برای سرافكندگی و خواری ناشی از مغلوبیت و شكست، استعاره شده باشد، كه خداوند با وعده یاری و پیروزی كه داده، جلوگیری از پاره شدن پرده حرمت مسلمانان را تضمین فرموده است، و این سخن بنا بر گفتار خداوند متعال می باشد، كه فرموده است: وعد الله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعدم خوفهم امنا. فرموده است: والذی نصرهم تا پا

یان مقدمه، استدلالی است بطور تمثیل بر آنچه بیان می فرماید كه خلاصه اش این است: كسی كه مسلمانان را در آن زمان كه اندك بودند یاری و پیروزی بخشید، زنده ای است كه نمی میرد، و در این هنگام كه مسلمانان از كثرت و فزونی برخوردارند نیز آنان را یاری و پیروزی خواهد داد، اصل تمثیل، حال كمی مسلمانان و فرع آن، حال كثرت آنان، و حكم تمثیل، پیروزی، و علت آن بقای ذات پروردگار، و دوام حیات زنده جاویدی است كه مرگی برای او نیست. فرموده است: انك متی تسر تا آخر خطبه مبتنی است بر رای آن حضرت و خلاصه این مشورت كه عبارت است از عدم صلا حدید آن بزرگوار به این كه عمر شخصا از مركز خلافت بیرون رود و همراه لشكریان رهسپار جنگ با رومیان شود. دلیل این رای این كه ممكن است در برخورد با دشمن دچار مصیبت و شكست گردد، و چون او امروز تكیه گاه مسلمانانی است كه به او پناه می برند، و در صورت وقوع نابودی و شكست وی، برای آنان پایگاه استواری كه به دور آن گرد آیند، و مركز قدرتی كه بدان اعتماد كنند باقی نمی ماند، لذا تذكر می دهد كه یكی از دلیر مردان را كه به شجاعت و دلاوری شناخته شده، و سابقه فراوانی در نبرد و پیكار داشته، و از تجربه و بینش در این كار برخورد

ار باشد، به جای خود روانه جنگ كند، و معنای این كه اهل البلاء را با او همراه سازد این است كه كسانی را كه در اخلاص و خیراندیشی آنها تردیدی نیست، و در جنگها آزموده و صاحب تجربه اند به همراهی او گسیل دارد، سپس امام (ع) از بیانات خود نتیجه گیری می كند، و می فرماید: اگر خداوند مسلمانان را پیروز كند این همان است كه آرزوی توست، و اگر پیشامد به گونه دیگری باشد، یعنی شكست و ناكامی آید، او برای مسلمانان همچنان پشتوانه ای است كه بدو اعتماد می كنند، و پناهگاهی است كه به او آرامش خواهند یافت.


صفحه 296.